جدول جو
جدول جو

معنی چره گوشت - جستجوی لغت در جدول جو

چره گوشت
گوشت نا مرغوب و دیرپز
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ خِ)
رجوع به چرخ گوشت خردکنی و چرخ گوشت کوبی شود
لغت نامه دهخدا
(گِ رِ هَِ)
غدد را گویند و آن گرهی است سفید که در میان گوشت میباشد. (برهان) (آنندراج). کنایه از غده باشد. (انجمن آرا). کین. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
آنکه گوشت نرم دارد. (یادداشت مؤلف) : قشعه، زن نرم گوشت از پیری. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(چِ کِ)
مادۀ زردرنگی که در سوراخ گوش تولید گردد. (ناظم الاطباء). زهر گوش. تلخی گوش. مادۀ زردرنگ و تلخ و چرب که در گوش پدید آید. ریم گوش. مادۀ زردی که عادهً از درون گوش تراود. صملاخ. صملوخ. (منتهی الارب). وسخ الا ذن. رجوع به چرک شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پر گوشت
تصویر پر گوشت
که گوشت بسیار دارد گوشتناک فربه
فرهنگ لغت هوشیار
گوشت لخت
فرهنگ گویش مازندرانی
گوشت نامرغوب
فرهنگ گویش مازندرانی
علف صحرایی که در ییلاقات روید و دام ها از آن استفاده کنند
فرهنگ گویش مازندرانی